کودک کار کیست؟ چقدر با آن ها آشنا هستید؟ زندگی آنها چگونه است؟ و چه آینده ای دارند؟ در این مقاله تصمیم دارم با شما در این باره حرف بزنم. اگر پشت چراغ قرمز بایستی کودکی با دسته های گل رز به طرف ماشین می دود. این کودک کار است! کودکی که کودکی نمی کند […]
کودک کار کیست؟ چقدر با آن ها آشنا هستید؟ زندگی آنها چگونه است؟ و چه آینده ای دارند؟ در این مقاله تصمیم دارم با شما در این باره حرف بزنم. اگر پشت چراغ قرمز بایستی کودکی با دسته های گل رز به طرف ماشین می دود. این کودک کار است! کودکی که کودکی نمی کند و زمان فرصت های کودکی او را می سوزاند. کودکی که به دنبال توپ در کوچه نمی دود یا موهای عروسکش را شانه نمی کند؛ کودک کار است. کودک کار همان کودکی است که مجبور است کار کند. کودکی که مادرش در خانه بافتنی می بافد نه برای فرزند دلبرش! او رج به رج شال می بافد تا دلبرکش در خیابان شالگردن های بافتنی را بفروشد!
بیایید اول با یک کودک کار آشنا شویم. کودک کار فقط کودکی که سر چهارراه گل می فروشد نیست! کودک کار کودکی است که مجبور است حتی در کارگاه ها کار کند. این کودکان متولد شده فقر است. کودکی که در طول روز در کارگاه ها کار می کند و شب به خانه برمی گردد. اگر بخواهیم خیلی خوشبینانه باشیم؛ کودک کار کودکی است که به مدرسه می رود اما کار هم می کند! 97 درصد کودکان کار خانواده دارند! بله؛ آن ها مادر و پدر دارند! شاید با خود بگویید پس مشکل حل است. پدر و مادر بروند کار کنند تا کودک بچگی کند و دیگر کار نکند. اما واقعیت جامعه دردناکتر است. فقر این وصلهی ناجور جامعه راه گریزی نمیگذارد.
ویکی پدیا کودکان کار را به چهار دسته تقسیم می کند. از نظر من این تقسیم بندی فقط روی کاغذهاست. در هر صورت دنیای کودکی آن ها ربوده شده است. بیایید چهار دسته کودکان کار را برای شما نام ببرم. دسته اول کودکان کار لزوما در دام خلافکاری نمی افتند. این کودکان کار در خیابانها کار میکنند و آخر شبها به خانه باز میگردنند. کودکان کار کار در این دسته احتمالا به مدرسه میرود.
گروهی دیگر از رفتن به مدرسه و تجربه دوران کودکی بیبهره هستند. آنها سلامت روحی و جسمی خوبی ندارند و اتصال آنها با خانواده شان کم کم قطع میشود. زندگی کودک کار این دسته راحتتر به طرف بزهکاری میرود. گروهی دیگر به مدرسه نمیروند و همراه خانواده خود در خیابانها زندگی میکنند. این افراد در آمریکا خانوادههای بیخانمان گفته میشوند، گروه آخر بیخانواده هستند و در خیابان رشد میکنند و ناگزیر تن به کار میدهند. این گروه کودکان خیابانی واقعی نامیده میشوند.
سرپرست کودکان کار چه کسی است؟ زندگی کودکان کار به چه افراد گره خورده است؟ جواب واضح است خانوادههایی که پایه هایی سستی دارند کودکان کار را زندگی بخشیدهاند. فقر، بیکاری و مشکلات حاد معیشتی کودکان این خانواده ها را تبدیل به کودک کار کرده است. اعتیاد، خشونت و تجاوز از عوامل آسیب زننده به سرپرست کودکان کار است. معمولا این خانوادهها در شناخت از مسئولیتهای سنگین پدر و مادری خود ناتوان و ناآگاه هستند. گاهی شاهد ازدواج دخترانی در کودکی هستیم. این ازدواجها با افراد فاقد هرگونه صلاحیت میتواند یک کودک کار را متولد کند. معمولا کودکان رشدیافته در این خانوادهها به کودکان کار تبدیل میشوند و متاسفانه آنجائی می تواند خطرناک شود که کودک این خانواده به طرف کار بزهکاری روی بیاورد.
97 درصد پدر و مادران کودکان کار بیسوادند. حاصل بیسوادی و بیتوجهی خانواده کودکانی را رشد میدهد که در کارگاهها و زمینها مشغول به کار هستند. نیاموختن مهارتهای زندگی، موجب میشود کودکان کار از عهده حل سادهترین مسائل پیرامون خود بر نیایند. با کوچکترین اتفاقات، درگیر خشونتهایی شوند که اغلب به ضرب و جرح و حتی قتل منجر میشود. نیافتن فرصتی برای کودکی به همان تلخی حرف رضا در ماه عسل«به آرزوهایم فکر نکردهام؛ چراکه فرصتی نداشتم.» است. کاش دنیا دیگر رضایی را پروش نداده و در معرض آسیب قرار ندهد.
شما به عنوان یک آدم بزرگ با هشدار گوشی خود از خواب برمیخیزید تا به سرکار بروید. کودک کار با دستهای تابان خورشید خانم بیدار میشود. کودک کار یک لقمه سرپایی میخورد و میرود! در اینجا زندگی کودکان کار متفاوت است. یکی راه مدرسه را میرود اما ترازویش در کوله مدرسهاش سنگین است. اما زندگی کودک کار جور دیگری رقم می خورد؛ آخر نه مدرسهای درکار است نه ترازویی! تنها دستهایی کوچک برای جابهجایی بارها در بازار است.
اگر شما سرکار با همکار خود بگو و بخند دارید؛ باید بگوییم کودک کار فقط می دود برای دیر نرسیدن! آخر میدانی اگر دیر برسد مزدش نصف میشود. اگر دیر برسد داروهای مادرش میماند و چراغ قرمز، سبز میشود. برای او زمان مانند یک ساعت شنی رو به اتمام است. زندگی کودک کار طاقت فرساست اما به راستی چرا صدایشان به جایی نمیرسد؟ با تاریک شدن هوا عزم رفتن به خانه را میکنند. شاید اگر دَشتِ امروزش خوب باشد؛ میان راه برای پدر ناتوانش مقداری شیرینی بخرد!
عوامل گوناگونی میتواند یک خانواده معمولی را تبدیل به خانواده کودکان کار کند. سیاستهای اجتماعی و اقتصادی گاهی بیرحمانه این چرخ را میچرخانند. از جمله عواملی که میتواند تاثیر بگذارد به صورت زیر است:
البته رابطه فقر و کار کودک به سادگی قابل آشکارشدن نیست. مطالعات اخیر نشان میدهند که احتمال فرستادن کودکان به سر کار به جای مدرسه توسط خانواده با افزایش ثروت خانوار کاهش مییابد. تغییرات اقتصادی ناگهانی ناشی از جنگ و وضعیت نابسامان اقتصادی از دیگر عوامل موثر است که خانوادهها را به سمت تعریف کار برای کودکان خود جهت دریافت دستمزد بیشتر میکند.
کودکان در طول دوره تحصیل برای خانوادهها فقط هزینه دارند. زمانی این هزینهها جبران میشود که بعد از اتمام تحصیلات مشغول به کار شوند. خانوارهایی که در منطقهای زندگی میکنند که در آن کیفیت و کمیت آموزش پایین است؛ از آینده فرزند خود میترسند، چراکه کیفیت پایین آموزش باعث میشود کودک آنها در آینده توانایی رقابت با کودکان دیگر را نداشته باشد. در نتیجه امکان جبران هزینههای تحصیل کودک در آینده وجود ندارد. آنها فکر میکنند تحصیل کودک صرفاً اتلاف عمر کودک و منابع مالی خانوار است. در چنین شرایطی خانواده تصمیم میگیرد که کودک خود را به سر کار بفرستد.
شوکهای اقتصادی و غیر اقتصادی درآمد خانوارها را تحت تأثیر قرار میدهند. توجه شود که شوکهای منفی لزوماً منجر به افزایش کودک کار نمیگردند. همچنین شوکهای مثبت نیز لزوماً منجر به کاهش کودک کار نمیگردند.
در کشورهای توسعهیافته بازارهای مالی و اعتباری از نقص کمتری برخوردار هستند. خانوارهای نیازمند میتوانند وامهای بلند مدت دریافت کنند و با آن وام، فرزندان خود را به مدرسه بفرستند. به جای آنکه کودک خود را به علت نیاز مالی به سر کار بفرستند. این وام در نهایت توسط خود فرزندان بعد از اتمام تحصیلات و ورود به بازار کار بازپرداخت میشود.
به عنوان مثال بعضی از فرهنگها اعتقاد دارند که پسر باید کار کند تا مرد شود، یا دختر نیازی به تحصیل ندارد چون باید زود ازدواج کند، در نتیجه به جای تحصیل در مدرسه کارهای خانه را انجام میدهد تا برای ازدواج آماده شود. پسر خانواده هم از سن کم به کار در اجتماع مشغول میشود.
عموماً گسترش تجارت جهانی میتواند منجر به افزایش کودک کار در کشورهای کمتر توسعه یافته شود. گسترش تجارت تقاضا برای کالاهایی که این کشورها تولید میکنند و در تولید آن مزیت نسبی دارند را افزایش میدهد. این کشورها عموماً کالاهایی را تولید میکنند که تولیدشان به تخصص و مهارت کمی نیاز دارد. افزایش تقاضا برای این کالاها منجر به افزایش تولید آنها میشود. برای افزایش تولید کالا، تقاضا برای نیروی کار کم مهارت بالا میرود. در نتیجه تقاضا برای استفاده از کودکان در فرایند تولید بیشتر میگردد؛ زیرا کودکان ارزانترین نیروی کار در دسترس هستند.
زندگی کودک کار در شرایط بسیار نامطلوب است. تغذیه، بهداشت و سلامت روح و روان کودک از جمله آسیب پذیرترین قسمت زندگی کودکان کار است. این کودکان به راحتی می توانند بازیچه دست بزهکاران شوند. ایجاد خانههای فساد، توزیع مواد مخدر از جمله این موارد است. عدم بهرهگیری از آموزش و تحصیل رقابت کودک کار با سایر کودکان را در سنین بالاتر ناممکن میسازد.
به طور کلی این کودکان بسیار حساس است. او یک روحیه شکننده و آسیبپذیر دارد. اگر کمی دقت به خرج ندهیم این کودکان با عقدههای بسیاری رشد میکنند. زمانی این عقدهها منفجر شوند خرابیهای بسیاری به بار مینشیند. بیتوجهی و نادیدهگرفتن این کودکان میتواند خشم پنهان آنها را افزایش دهد.
کار کودکان سبب افزایش سود و انباشت سرمایه برای کسانی میشود که از کودکان استفاده ابزاری میکنند. در نتیجه فاصله طبقاتی را در جامعه بیشتر میکند و فقر و تهیدستی را افزایش میدهد. کودکان از دستیابی به دانش و مهارت کافی بازمیدارد و بهرهوری نیروی کار را در جامعه کاهش میدهد. آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، بزهکاری، استثمار، تبعیض، فقر و… افزایش مییابد. در نتیجه سلامت اجتماعی را به مخاطره میاندازد و مانع پیشرفت و توسعه جامعه میگردد.
در ایران از سن 15 سالگی دیگر کودک حساب نمیشوید. به عبارتی به یک نوجوان کار تبدیل میشوید. اما چرا باید افرادی کودکان زیر 15 سال را استخدام کنند؟ ساده است آنها کودک هستند. نیروهایی فرمانبردار و صادق که انرژی زیادی برای کار کردن دارند. اما این تنها دلیل نیست! کودک کار، مزد کمتری دارد. این بسیار غمگینانه و ظالمانه است. کودکی که کودکی خود را لابهلای دستگاه های کارگاه فراموش میکند. آرزوهای ریز و درشت خود را پشت چراغ قرمزها جا میگذارد. حواسمان کمی بیشتر به این کودکان باشد.
خوب است بدانیم تا بهحال هیچ پژوهش علمی و گزارش روشنی از این موضوع ارائه نشده است. در بین کودکان کار، آسیب محل و نوع زندگی کودک کار و اوضاع نابسامان خانوادههایشان دیده میشود. این به ما نشان می دهد، کودک کار شرایط مناسب برای تامین حداقلهای زندگی را ندارند. باید بدانیم کودکان کار تحت هر شرایطی به دلیل مسائل اجتماعی و اقتصادی و مشکلات زندگیشان مجبور به کارکردن هستند. حتی درآمد بالا نمیتواند نقشی در آینده و کیفیت زندگی آن ها داشته باشد.
کودکان در سنین اولیه شروع به انجام کارهای خطرناک میکنند در حالی که آنها هنوز در حال رشد است. چنین نیروی کار میتواند آنها را در معرض کار با ماشینآلات خطرناک یا در صنایع نا امن بگذارد. کارهایی مانند معدن، ساخت و ساز و تولید که برای زندگی کودک کار بسیار خطرناک است. برخی کارها، کودکان را در معرض مواد خطرناک قرار میدهد. این می تواند طول عمر زندگی کودکان کار را کوتاه کند.
وقتی کودکی در فقر نیز مجبور به کار میشود، امید کجاست؟ چگونه آنها میتوانند برای فردایی بهتر آرزو کنند، در حالی که باید برای زنده ماندن امروز بجنگند؟ این کودکان در معرض خطر نیاز به قهرمان دارند. در دنیای امروز زبالهها طلای کثیف نامیده میشوند. به همین خاطر کودکانی را میبینید که سطل زبالههای سطح شهر را زیر و رو میکنند. اگر حواسمان به این کودکان نباشد دنیای وحشتناک منتظر ماست!
کار کودکان میتواند آثار جسمی، روحی، رشدی و اقتصادی بر زندگی کودکان و خانوادههای آنها داشته باشد. کودکانی که در کشاورزی کار میکنند؛ میتوانند از تجهیزات خطرناک بدون سلامتی و ایمنی مناسب آسیب ببینند. در حمل بارهای سنگین دچار مشکل شوند، از قرار گرفتن در معرض سموم دفع آفات و کودها رنج می برند!
اغلب اثرات کار کودکان تا بزرگسالی منتقل میشود. زندگی کودکان کار به مخاطره میافتد. سلامت ضعیف و نرخ پایین سواد، کارگران سابق را برای دسترسی به کار مناسب و معیشت بهتر دشوار میکند. فقر محرک کار کودکان است، تنها پیامد آن فاصله بیشتر بین طبقههای اجتماعی در جامعه است.
برده داری، قاچاق کودکان و کودکانی که به فعالیتهای غیرقانونی روی میآورند؛ از بدترین اشکال کار کودکان است. کار خطرناک نیز یکی از بدترین اشکال زندگی کودکان کار خواهد بود. هیچ کودک زیر 18 سال نباید کاری را انجام دهد! حتی اگر سن او از حداقل سن قانونی بالاتر باشد.
کاری که توسط کودکان در شرایط خطرناک و ناسالم انجام میشود، کار خطرناکی است. این بدان معناست که این کار به طور طبیعی نا امن است. برای کودکان زیر 18 سال بدون در نظر گرفتن شرایط و ایمنی مناسب نیست. برخی از کارهایی که طبیعتاً خطرناک هستند شامل استفاده از مواد شیمیایی خطرناک یا کار با ماشینآلات سنگین است.
با همه تاثیرات بدی که کار در زندگی کودک کار میگذارد باز هم روزانه شاهد بیشترشدن تعداد کودکان کار هستیم. بهتر است از خودمان شروع کنیم. فرزندان کار را مانند فرزندان خود بدانیم. قدمهایی برای رنگکردن دنیای کودکی خاکستری آنها برداریم. لبخندهایی را به آنها هدیه بدهیم. نمیتوان امروز کاری کرد که همه کودکان کار را نجات داد اما میتوان حامی جدی یک کودک کار شد! تیم ما در بازار نخل در کمپین کودکان خیابان امام حسین(ع) قدم هایی را برداشته است. امید است شما در این 72 روز با یک خرید یک لبخند به یک کودک کار هدیه دهید!
در میان هنر و صنایع دستی گستردهی ایرانی، هنر خاتم کاری یکی از مشهورترین و البته زیباترینهاست که قدمتی هزار ساله در هنر اصیل ایرانی دارد. این عمل بهعنوان هنر...
خرما یکی از محبوبترین خوراکیها میان ایرانیها است که انواع مختلفی داشته و خرمای مضافتی اعلاترین نوع آن است. این نوع خرما که خاستگاه اصلیاش شهرستان بم در استان کرمان...
ریمل یکی از لوازم آرایشی محبوب میان بانوان است که برندهای مختلف انواع متنوعی از این محصول را تولید و عرضه میکنند. در سالهای اخیر و با استقبال مشتریان از...
با گسترش عرضهی انواع لوازم آرایشی و بهداشتی در بازار کشور، بادی اسپلش یکی از محصولاتی بود که خیلی زود طرفداران زیادی پیدا کرد. بادی اسپلش که نوعی خوشبوکننده بدن...