به بهانه‌ی سالروز زلزله‌ی بم / ایرج بسطامی، هنرمندی که با رفتن‌اش ظهور کرد

توسط نریمان جعفری
1 سال پیش
+
در این مطلب می‌خوانید:

شگفتا که ایرج بسطامی با این سفر ابدی‌، به اوجِ شهرت هم رسید. انگار که پیش‌تر در خاک بود و با زلزله سر از خاک برآورد!

محمد لطیف‌کار، نویسنده و روزنامه‌نگار اهل کرمان، به مناسبت فرارسیدن سالروز زلزله‌ی غم‌بار بم، یادداشتی تحت عنوان «هنرمندی که با رفتن‌اش ظهور کرد» در کانال خود منتشر کرده است که با هم می‌خوانیم:

وقتی شهر بم فرو ریخت، به جز ده‌ها هزار انسانی که قربانی شدند، سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی زیادی هم در خاک شد. دو اثر اما از خاک برخاستند و به مردم دلداری و امید دادند؛ اول ارگ تاریخی بم بود که پس از زلزله، دل‌بستگی مردم به این بنای تاریخی صدها برابر شد و حالا نام ارگ بم در همه جای دنیا شناخته می‌شود.

اثر دوم، صدای روح‌نواز شادروان ایرج بسطامی است، که [نه‌تنها] خاموش نشد، بلکه هر روز ابعاد تازه‌‌تری یافت. شگفتا که بسطامی با این سفر ابدی‌، به اوجِ شهرت هم رسید. انگار که پیش‌تر در خاک بود و با زلزله سر از خاک برآورد!

بسطامی اما خود به‌خوبی از این هنرش آگاه بود. او در بهمن‌ماه سال هفتاد و هفت در مصاحبه با «همشهری» می‌گوید: “اوایل انقلاب از بم به تهران آمدم. در تهران‌پارس که منزل استاد شجریان بود خدمت ایشان رسیدم، پس از تعارفات معمول استاد فرمودند: «با این کوک می‌توانی آواز بخوانی؟» من پس از شنیدن صدای ساز که از دور به گوش می‌رسید عرض کردم بله، و این‌گونه شروع به تحریر در دستگاه شور کردم: «ما آن شقایقیم که با داغ سینه‌سوز / جامی گرفته‌ایم و به صحرا نشسته‌ایم.”

ایرج بسطامی در ادامه می‌گوید: “استاد شجریان بلافاصله ضمن اظهار خوشحالی با عطوفت و مهربانی گفتند: باید بگویم که خواننده‌ی دیگری به زودی در تاریخ موسیقی آوازی ما ظهور خواهد کرد و من آن لحظه را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم.”

پرویز مشکاتیان، موسیقی‌دان بزرگ ایرانی هم درباره‌ی این خواننده‌ی بمی نقل معروفی دارد که شنیدنی و غرورآفرین است؛ او می‌گوید:

“زمانی که ایرج «وطن من» را خواند، اشک مرا درآورد. از آن زیباتر نمی‌شد این اثر را خواند؛ به‌خاطر این‌که تا از ایران صحبت می‌شد اشکش در می‌آمد. او ایران ای وطن من را حس می‌کرد که یعنی چه، برای همین با آن شکوه و عظمت و البته توانایی اجرای‌اش توانست کار را اجرا کند. من افتخار می‌کنم و یا تنها افتخارم این است که این اثر از طرف سازمان ملی یونسکو به‌عنوان سرودی رسمی انتخاب شد. من به یونسکو کاری ندارم، ولی به ایرج، ملک‌الشعرا و ایران خیلی کار دارم.”

همین دو دیدگاه استاد شجریان و استاد مشکاتیان کافی است که به اهمیت مردی و صدایی بیندیشیم که در فاجعه‌ی بم از دست رفت؛ روحش شاد و یادش گرامی باد.

تحریریه‌ی مجله‌ی نخل، یاد و خاطره‌ی عزیزان سفر کرده در زلزله‌ی بم را گرامی می‌دارد و به بازماندگان ایشان، تسلیتی دوباره عرض می‌نماید.

انتهای پیام /

برچسب‌ها:
از دیگران
ایرج بسطامی
سالروز زلزله بم
مجله نخل
محمد لطیفکار
شما چه دیدگاهی دارید؟ آن‌را برای ما بنویسید
توجه: نشانی پست الکترونیک شما برای دیگران نمایش داده نمی شود. / بخش‌های مورد نیاز با * علامت‌گذاری شده‌اند.